به نام خدا
هدف از سخنرانی چیست؟
معمولاً افراد با اهداف زیر، وارد دورههای فن بیان میشوند و میخواهند بهتر صحبت کنند:
- انجام سخنرانی های مذهبی
- مشاوره
- تدریس و سخنرانی های آموزشی
- بازاریابی چهره به چهره یا تلفنی
- ارائه کنفرانس درسی یا دفاع از پایان نامه
- مصاحبه شغلی
- ارائه گزارش عملکرد سازمان و جلب نظر مدیران ارشد
در تمامی این انگیزه ها، یک چیز مشترک است و آن " تاثیر گذاری بر مخاطب" است. اگر ما نتوانیم بر مخاطب تاثیر مثبت بگذاریم، او دیگر به ما توجهی نخواهد کرد، دیگر از ما برای سخنرانی دعوت نمیکنند، دیگر آموزش های ما را تهیه نمیکنند و حتی ممکن است به مدرک تحصیلی، یا شغل مورد نظرمان نرسیم.
پس برای اینکه بتوانیم به اهداف خود برسیم، باید به مقدار زیادی در نحوه تأثیرگذاریمان بر روی دیگران کار کنیم و مهارت خود را در برقراری ارتباط با دیگران تقویت کنیم.
برای آنکه بتوانیم با افراد مختلف، در هر سطحی که هستند، به خوبی ارتباط برقرار کنیم، باید به خوبی آنها را بشناسیم و تا جایی که میتوانیم، درباره آنها اطلاعات کسب کنیم.
ما میخواهیم آنها را مبهوت سخنان مان کنیم و با هر جملهای که بیان میکنیم، آنها را به خود جذب کنیم، بنابراین باید بفهمیم که چه چیزی برای آنها مهم است.
مضمون یک داستان از کتاب " فروشنده یک دقیقه" اثر اسپنسر جانسون، را برایتان نقل میکنم:
یک بازاریاب لاستیک های کامیون، برای جلسه معرفی محصولات شرکتش، به یکی از شرکت های حمل و نقل میرود، اما پیش از شروع صحبت و معرفی محصولات، کمی با رئیس شرکت، گرم صحبت میشود تا او را به خوبی بشناسد، بازاریاب وقتی میبیند روی میز رئیس شرکت، تعداد زیادی عکس خانوادگی وجود دارد، متوجه میشود که او به خانواده خیلی اهمیت میدهد، به همین دلیل تمام مزایا و ویژگی هایی که لاستیک های شرکت شان داشت را کنار گذاشت و فقط روی جنبه ایمنی لاستیک ها و اینکه با استفاده از این لاستیک ها، راننده ها با خطر کمتری روبرو خواهند شد تکیه کرد. با این مدل صحبت کردن، رئیس شرکت حمل و نقل دریافت که استفاده از این لاستیک ها با عث حفظ جان راننده هایش میشود و آنها به سلامت به خانه هایشان برمیگردند.
به همین راحتی، شناخت مخاطب باعث شد او یک قرارداد فروش را امضاء کند؛ با کمترین میزان صحبت کردن و مجاب کردن مشتری.
اگر ما بتوانیم آنچه که برای مخاطبانمان مهم است را به خوبی شناسایی کنیم، میتوانیم میزان اثرگذاری سخنرانی هایمان را بالا ببریم.
به همین دلیل باید به موارد زیر توجه کنیم تا بتوانیم شناخت بهتری نسبت به مخاطبانمان داشته باشیم:
- محدوده سنی
- جنسیت آنها
- تحصیلات
- شغل
- زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
- آیا آنها با میل و رغبت به سخنرانی شما گوش میدهند یا بالاجبار آنجا هستند؟ اگر مجبور هستند که در محل سخنرانی باشند، باید از طرح های انگیزشی در سخنرانی تان استفاده کنید.
- چه حال و هوایی دارند؟ تصور کنید برای جمعی میخواهید سخنرانی کنید، که به تازگی حقوق و پاداش هایشان را گرفته اند و کاملاً مسرور هستند، آیا آنها شما را خوب تحویل میگیرند؟ قطعاً بله! اما تصور کنید به آنها گفته شده که از هفته بعد اخراج میشوند، حالا چطور؟
یا تصور کنید یک سخنرانی را در ابتدای روز انجام میدهید، که افراد سرحال و پرانرژی هستند، در این صورت، به راحتی پای صحبت شما مینشینند، اما همین افراد، اگر قرار باشد در انتهای روز به صحبت های شما گوش دهند، میبینید که مدام به ساعتشان نگاه میکنند و منتظرند که صحبت های شما تمام شود و به خانه برگردند.
- رویای آنها چیست؟
- آنها چه موانعی را بر سر راهشان میبینند؟
اگر بتوانید رویای مخاطبان را شناسایی کنید و راهکاری ارائه دهید که موانع برطرف شوند و آنها به هدف و رویایشان برسند، قطعاً آنها را جذب خود کرده اید. همواره به این فکر کنید که « چگونه میتوانم به دیگران کمک کنم؟» زمانی که به دیگران کمک کنید به خواستهشان برسند، شما نیز به خواستهتان خواهید رسید. اگر در قبال کمکی که انجام میدهید، تقاضای پول کنید، آنها به شما پول میدهند، اگر در قبال کاری که انجام میدهید، توقع دارید برایتان کاری کنند، قطعاً آن کار را انجام میدهند، فقط کافیست به آنها کمک کنید تا مشکلات و موانعشان را برطرف کنند.
قرار نیست کار سختی انجام دهید، فقط کافیست مطالعه زیاد داشته باشید. هم مخاطب را بشناسید، هم مشکل را بشناسید و هم راهکار را. در این هنگام میتوانید راهکارهایتان را در اختیار مخاطبان قرار دهید. گاهی مشکل مخاطب، با صحبت های شما برطرف میشود، مثلاً با آموزشها و مشاورههای شما. و گاهی با محصولات شما این مشکل برطرف میشود، که در این صورت از مطالب این نوشتار، برای بازاریابی میتوانید استفاده کنید.
موفق و پیروز باشید.
علیرضا قهرمان نیا | رویش نو [ موفقیت در سخنرانی و تدریس]
دانلود pdf مقاله